The spring is always running

نرم افزار - موبایل - بازی - مالتی مدیا

The spring is always running

نرم افزار - موبایل - بازی - مالتی مدیا

نۚ وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ ...

شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۷:۲۲ ب.ظ





این متن اولین مطلب آزمایشی من است ، و به زودی.....

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


تفسیر آیۀ :

قال اللهُ الحَکیمُ فِى کِتَابِهِ الکَرِیم :

بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ

 ن وَ اَلْقَلَمِ وَ ما یَسْطُرُونَما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ، وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍوَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ 1.

 ن، و سوگند به قلم و آنچه به سبب قلم (و یا با قلم) مى‌نویسند، که تو (اى پیغمبر) به واسطۀ نعمتى که خدا به تو داده است دیوانه نمى‌باشى؛ و حقّاً و حقیقةً تو داراى پاداش و مزد پیوسته و غیر منقطعى هستى؛ و حقّاً و حقیقةً تو بر اخلاق عظیمى استوار مى‌باشى !              ...     قلم12

حضرت استاد مکرّم آیة الله علاّمۀ طباطبائى قدس سرّه- در تفسیر این آیه چنین آورده‌اند: معنى قلم معروف است. و سَطْر با فتحه و پس از آن سکون و چه بسا با دو فتحه استعمال مى‌شود-همان طور که در «مفردات» ذکر نموده است عبارت است

  ۲۰۰  از: یک صفّ و ردیفى از کتابت؛ و از درختان، صفّى است کاشته شده، و از مردمان، گروهى ایستاده : وَ سَطَرَ فُلَانٌ کَذَا یعنى سَطْر به سَطْر نوشت.

خداوند سوگند یاد کرد به قلم و به آنچه با قلم مى‌نویسند. و ظاهر سیاق آیه مطلق قلم و مطلق نوشته‌اى است که با قلم مى‌نویسند که عبارت از مکتوب باشد؛ به علّت آنکه هم خود قلم و هم کتابتى که به واسطۀ قلم متحقّق مى‌گردد از أعظم نعمتهاى إلهیّه‌اى است که انسان بدان راه یافته است. که در ضبط و ثبت حوادث غائب از أنظار و معانى و أسرار پنهان و مُختفى در دلها، تالى تِلو کلام است؛ و به واسطۀ قلم است که انسان استحضار مى‌یابد آنچه را که مرور زمان و یا بُعْد مکان بر روى آن پرده کشیده است.

خداوند سبحانه بر انسان به وسیلۀ هدایت او به سوى آن دو چیز، و تعلیم وى را بدان دو چیز، منّت نهاد؛ و در گفتار خود فرمودخَلَقَ اَلْإِنْسانَ، عَلَّمَهُ اَلْبَیانَ  سورۀ رحمن آیۀ 3 و 4  :

 خداوند انسان را خلق کرد و بدو بیان را آموخت .

و دربارۀ قلم فرمود  : عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ اَلْإِنْسانَ ما لَمْ یَعْلَمْ  سورۀ علق آیۀ 4 و 5 :

 خداوندى که با قلم آموخت، به انسان تعلیم کرد آنچه را که نمى‌دانست .

بنابراین قسم خوردن خداوند به قلم و به آنچه به وسیلۀ قلم مى‌نویسند، قسم خوردن اوست به نعمت. و حقّاً خداوند در کلام خود به بسیارى از مخلوقات خود از جهت آنکه رحمت و نعمتند سوگند یاد نموده است، مانند آسمان و زمین، و خورشید و ماه، و شب و روز، الى غیر ذلک حتّى به انجیر و زیتون.

بعضى گفته‌اند: مراد از لفظ «ما» در گفتارشوَ ما یَسْطُرُونَ مصدریّه است و على هذا مراد از آن کتابت است.

و بعضى گفته‌اند: مراد از قلم، قلم اعلى است که در حدیث وارد است که: آن اوّل مخلوقى است که خداوند آفریده است. و مراد از مٰا یَسْطُرُونَ آن نوشته‌اى است که فرشتگان حَفَظه و کرام کاتبون مى‌نویسند.

201 و أیضاً احتمال داده شده است که: صیغۀ جمع در یَسْطُرُونَ براى تعظیم باشد نه براى تکثیر و معنى زیادى. و این توهّم، توهّم سست و ضعیفى است. و أیضاً احتمال داده شده است که: مراد از آن چیزى که در آن مى‌نویسند لَوْح مَحْفوظ باشد. و أیضاً احتمال داده شده است که: مراد از قلم و از مسطورات با آن، اصحاب قلم و مسطوراتشان باشد. اینها همه احتمالات واهیه و بى بنیادى است.

 این سوگندها را خدا یاد نموده است تا برساند که :  ما أَنْتَ بِنِعْمَةِ رَبِّکَ بِمَجْنُونٍ   .  و این جمله معنائى است که سوگند بر آن وارد گردیده است، و خطاب هم به پیامبر صلى الله علیه و آله مى‌باشد: و باء در لفظ بنعمة یا سببیّه است یا مصاحبه. یعنى تو به سبب نعمتى و یا با نعمتى که خداوند پروردگارت بر تو ارزانى داشته است، مجنون و دیوانه نیستى!

و سیاق آیه مؤیّد این معنى است که: مراد از نعمت، نعمت نبوّت است. چرا که دلیل نبوّت از پیغمبر خدا هر گونه اختلال عقلى را بر مى‌دارد تا آنکه هدایت إلهیّه‌اى که لازمۀ نظام حیات انسانیّت است، درست آید.

و على هذا این آیه ردّ مى‌نماید جنونى را که به پیغمبر نسبت دادند به طورى که در آخر سوره از ایشان حکایت شده است : وَ یَقُولُونَ إِنَّهُ لَمَجْنُونٌ  . و مشرکین قریش مى‌گویند: حقّاً و واقعاً او دیوانه است.

قوله تعالى : وَ إِنَّ لَکَ لَأَجْراً غَیْرَ مَمْنُونٍ  از براى تو مزدى لا ینقطع مى‌باشد»  :کلمۀ مَمْنُونٍ از مَنّ است به معنى قطع؛ و از این قبیل است آنچه گفته‌اندمَنَّهُ السَّیْرُ مَنًّا إذَا قَطَعَهُ وَ أضْعَفَهُ .  سیر و حرکت او را ضعیف ساخت و از راه بازداشت» .  نه از مِنَّت به معنىِ: در گفتار و کلام، نعمت را بزرگ شمردن و به حساب آوردن.

و مراد از أجْر، أجر رسالت است عند الله سبحانه؛ و در این عبارت لطیفه‌اى است براى به دست آوردن دل پیغمبر و دلخوشى و شادى خاطر وى که در برابر تحمّل رسالت خداوندى أجر غیر مقطوع و مزد همیشگى که از بین نرود به او داده مى‌شود.

202 و مراد از خُلُق در وَ إِنَّکَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظِیمٍ همان ملکۀ نفسانیّه‌اى است که از آن افعال به سهولت صادر مى‌گردد و به دو قسمت: فضیلت که ممدوح است همچون عفّت و شجاعت، و رذیلت که مذموم است، همچون شَرَه و جُبْن منقسم مى‌شود؛ و لیکن وقتى که آن را همین طور بدون قیدى اطلاق نمایند از آن حُسن خُلْق فهمیده مى‌گردد. . .

و در بحث روائى فرموده‌اند : در کتاب «معانى الاخبار» با اسناد خود از سُفیان بن سعید ثَوْرى از حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام در تفسیر حروف مقطّعۀ قرآن آورده است که گفت:

و أمّا «ن» نهرى است در بهشتخدا به او گفت: منجمد شو! منجمد شد و به صورت مدادى درآمد (یعنى به صورت مرکّب) و سپس به قلم گفت: بنویس! پس قلم در لوح محفوظ نوشت تمام حوادث گذشته و آینده را تا روز قیامت. و بنابراین، آن مداد و مرکّب از نور است؛ و قلم نیز قلمى از نور است؛ و لَوْح نیز لوحى از نور است.

سُفْیان گفتمن به حضرت عرض کردم: یا بن رسول الله! براى من دربارۀ امر لوح و امر قلم و امر مداد بیان وافى و مشروحى را إفاده فرما! و از آنچه خدا به تو تعلیم نموده است مرا تعلیم کن!

حضرت فرمود: اى پسر سعید! اگر تو أهلیّت جواب را نداشتى پاسخى به تو نمى‌گفتم! نون فرشته‌اى است که به سوى قلم ادا مى‌کند و مى‌رساند؛ و آن نیز فرشته‌اى است. و قلم به سوى لوح ادا مى‌کند؛ و آن نیز فرشته‌اى است. و لَوْح به سوى إسرافیل ادا مى‌نماید، و إسرافیل به سوى میکائیل، و میکائیل به سوى جبرائیل ادا مى‌کند، و جبرائیل به سوى انبیاء و رُسُل الهى ادا مى‌نماید.

راوى حدیث که سُفیان است مى‌گوید: حضرت در این حال فرمود: برخیز اى سفیان و برو که من (از دستگاه حکومت جائره به واسطۀ نشستن در اینجا) بر تو

203 ایمن نمى‌باشم   1 !

از گفتار حضرت استاد به دست آمد که: مراد از قلم همۀ انواع قلم است؛ و مراد از مسطورات همۀ انواع آنهاست و اختصاصى به قلم خاصّى و نوشتۀ بخصوصى ندارد.

و چون مى‌دانیم: اوَّلاً قلم و نوشته، مورد قَسَم پروردگار قرار گرفته است، و ثانیاً مُقْسَمٌ عَلَیْه و چیزى که قسم براى تحکیم و ایفاء استوارى و ثبات آن مى‌باشد، استقامت عقل و نعمت نبوّت پیامبر اکرم، و پاداش لا یزالى و ابدى او، و خُلق عظیم و اخلاق بزرگ و سترگ اوست، فلهذا مورد قَسَم که قلم و نوشته است هر گونه که باشد و به هر صورت و کیفیّتى که تحقّق پذیرد، داراى اهمیّتى عظیم و قدر و قیمتى جلیل و خطیر مى‌باشد. چرا که خداوند بدین دو امر مهمّ مى‌خواهد اثبات مقامات و درجات و فیض ازلى و ابدى و سَرمدى را به پیغمبرش بفرماید. و على هذا قلم و نوشتار به طور اطلاق در این آیه مورد اهمیّت فراوان و اعتناى ذات أقدس حقّ متعال قرار گرفته است.

به واسطۀ قلم و کتابت است که این‌همه علوم در دسترس ماست و اگر احیاناً قلمى نبود و نوشته‌اى در عالم وجود صورت تحقّق به خود نمى‌گرفت این عالم فعلى ما در پهناى ظلمت و جهل و کورى باطنى گرفتار، و در امواج دلهره‌آمیز لُجّه‌هاى غامره و گردابهاى ژرف دریاى تاریکى غوطه‌ور بود.

با دقّت تمام، علوم فعلى ما را که در ذخائر کتابهاى جهان و کتابخانه‌هاى عالم با قلم نوشته شده است اگر حساب کنیم، و وجود و عدم هر یک را جدا جدا بسنجیم، این موهبت عظیم بر ما مشهود خواهد شدو الحَمْدُ لِلّهِ وَحْدَه که چنین پروردگارى انسان را بیافرید، و وى را به نیروى علم به وسیلۀ قلم و کتابت بیاراست، و علوم معنوى را با کتب آسمانى و قرآن مجید و نهج البلاغة و صحیفۀ سجّادیّه و کتب فقهى


1)  (1) المیزان فى تفسیر القرآن» ج 20، ص 25 تا ص 35 تفسیر سورۀ ن و القلم.

204 و تفسیرى و حِکَمى و عرفانى و با علوم طبیعى که در راه و مقدمۀ کمال واقعند، و همۀ اینها به سبب قلم و کتابت صورت گرفته است، در راه مسیر کمال او قرار داد تا وى را از اَسْفَلُ السِّافِلین آورد و به مقام اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ (1)  ارتقاء بخشید، فَشُکْراً لَهُ ثُمَّ شُکْراً.

در بحث سابق دانستیم که: أوّلین کتابى که در اسلام نوشته شد، عبارت بود از مُصْحَف امیر المؤمنین على بن أبى طالب علیه أفضل صلوات الله و ملائکته المقرّبین و أنبیائه المرسلین -. این مُصْحَف تامّ و تمامى بود که واجد جهات نزول، و شأن ورود آیات، و ترتیب سور و آیات طبق نزول، و بیان ناسخ و منسوخ و مطلق و مقیّد، و بیان محکمات و متشابهات، و تأویل و تفسیر و غیر ذلک از جهات عدیده بود. این مصحف همان قرآنى است که ابن سیرین دربارۀ آن مى‌گوید: اگر تو بدان دسترسى یابى در آن علمى را خواهى یافت! و نام آن در تواریخ و احادیث و تفاسیر عبارت است از: مُصْحَف على، صَحیفة عَلى، الْجَامِعَة، کِتَاب عَلى، صحیفة عَتِیقَه.

فقیه أهل بیت آیة الله حاج آقا حسین طباطبائى بروجردى رضى الله عنه در کتاب نفیس و ارزشمند «جامع أحادیث الشّیعة فى أحکام الشّریعة» در مقدّمۀ بدیع و ذى‌قیمت آن که به قلم مبارک خود إملاء فرموده‌اند، در ضمن بیان احادیثى در علوم اهل بیت و روایاتى در شأن ایشان، از جمله فرموده‌اند: از جملۀ ادلّۀ آنکه أئمّۀ طاهرین علیهم الصّلاة و السّلام عالم به احکام مى‌باشند، و از طرق خاصّه و عامّه بر این مهمّ روایات و دلائلى است آن است که: حدیث آنان حدیث رسول اکرم صلى الله علیه و آله است و در نزد آنهاست صحیفۀ جامعه که به إملاء رسول خدا صلى الله علیه و آله و خط على علیه السّلام است (2) .


1). (1) سورۀ تین که نود و پنجمین سوره از قرآن کریم است این سوره مى‌باشد: بِسْمِ اَللّهِ اَلرَّحْمنِ اَلرَّحِیمِ. وَ اَلتِّینِ وَ اَلزَّیْتُونِ. وَ طُورِ سِینِینَ. وَ هذَا اَلْبَلَدِ اَلْأَمِینِ. لَقَدْ خَلَقْنَا اَلْإِنْسانَ فِی أَحْسَنِ تَقْوِیمٍ. ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِینَ. إِلاَّ اَلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَیْرُ مَمْنُونٍ. فَما یُکَذِّبُکَ بَعْدُ بِالدِّینِ. أَ لَیْسَ اَللّهُ بِأَحْکَمِ اَلْحاکِمِینَ.

2).  (2)جامع احادیث الشّیعة» ط رحلى سنگى گراورى، ج 1، ص 47، سطر آخر و ما قبل آن.

205 مرحوم مجلسى رضى الله عنه (جدّ اعلاى امّى ما از طرف مادرِ پدر) در کتاب «بحار الانوار» به طور تفصیل روایات واردۀ در این باب را ذکر نموده است و احیاناً بعضى از مواضع را با بیان و شرح خود روشن و مبیّن فرموده است. وى چنانکه از مطاوى کلماتش ظاهر است در خانۀ أهل بیت علاوه بر جامعه کتابهاى دیگر به عنوان کتاب جَفْر و مُصْحَف فاطمه و کتاب مسائل دیات (که به ذؤابۀ شمشیر أمیر المؤمنین علیه السّلام آویزان بود) و لوح فاطمه را ذکر نموده است.


موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۲۸
س.م smohammaf

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی